داستان توبه نصوح
یَأَیهّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسىَ رَبُّكُمْ أَن یُكَفِّرَ عَنكُمْ سَیّاتِكُمْ وَ یُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تجرِى مِن تحتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یخزِى اللَّهُ النَّبی وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَینْ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانهمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلىَ كُلّ شىءٍ قَدِیرٌ ﴿تحریم/8﴾ 561
اى كسانى كه ایمان آورده اید بسوى خدا توبه كنید، توبه اى خالص امید است (با این كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغ هایى از بهشت كه نهرها از زیر درختانش جارى است وارد كند، در آن روزى كه خداوند پیامبر و كسانى را كه با او ایمان آوردند خوار نمى كند این در حالى است كه نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راست شان در حركت است، و مى گویند: پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر چیز توانایى!
توبه، همان پنجره ی امیدی است که نور رحمت الهی از آن می تابد و تنها راه نجات از این قهقرای فلاکت ناشی از گناه، است. عملی که به نوعی سیاهی ها را از فطرت انسان پاک می کند و اجازه حرکت در مسیر تکامل معنوی را دوباره به وی اهدا می کند.
"توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد :
پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.
بعضى دیگر گفته اند :
" توبه نصوح" آن است که واجد سه شرط باشد:
ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
یا اینکه" توبه نصوح" آن است که گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى! یا اینکه" توبه نصوح "آن است که مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومین حلیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد و مانند اینها که همگى شاخ و برگ یک واقعیت است و این توبه خالص و کامل است.
نصوح کیست؟
داستان توبه نصوح چگونگی یک توبه واقعی را شرح می دهد :
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت.
روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بیآنکه خواسته او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست.
به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
اى كسانى كه ایمان آورده اید بسوى خدا توبه كنید، توبه اى خالص امید است (با اینكار) پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و شما را در باغ هایى از بهشت كه نهرها از زیر درختانش جارى است وارد كند، در آن روزى كه خداوند پیامبر و كسانى را كه با او ایمان آوردند خوار نمىكند این در حالى است كه نورشان پیشاپیش آنان و از سوى راست شان در حركت است، و مىگویند: «پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر چیز توانایى!»
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبه نصوح بدین صورت فراهم شد:
روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود.
بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد.
ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند. نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستّاریت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.
نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید. زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد. ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند.
و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند. او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص كردن است. در اقرب الموارد آمده «نَصَحَهُ» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص كرد.پند دادن را از آن جهت نصح و نصیحت گویند كه از روى خلوص نیّت و خیر خواهى محض است «وَ لا یَنْفَعُكُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ...»نصیحت من به شما نفع نمیدهد اگر بخواهم پندتان دهم.
)نصح) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً...» نصوح به فتح اوّل به معنى فاعل و نصیحت كننده است توبه نصوح آن است كه شخص را نصیحت می كند دیگر به گناه باز نگردد.در صحاح و قاموس، توبه نصوح را توبه صادقه گفته است.
راغب، توبه محكم نیز گفته است. به هر حال توبه نصوح آن است كه عود بر گناه در آن نباشد.
در مجمع آمده كه معاذ بن جبل گفت: یا رسول اللّه توبه نصوح چیست ؟
أن یتوب التّائب ثمّ لا یرجع فى ذنب كما لا یعود اللبن الى الضرع
یعنى توبه كند بعد به گناه برنگردد چنان كه شیر به پستان باز نمی گردد.چون بنده اى توبه نصوح كند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.
در كافى از ابو الصباح كنانى نقل كرده كه از حضرت صادق علیه السّلام از توبه نصوح پرسید فرمودند :
«یتوب العبد من الذنب ثمّ لا یعود فیه»
و در کتاب شریف کافی از حضرات معصومین علیهم السلام آمده است :
چون بنده اى توبه نصوح كند، خدا دوستش دارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بپوشاند.
راوى گوید: گفتم چگونه گناهانش را مى پوشاند؟
فرمود: آنچه را ازگناهان كه دو فرشته موكل بر او نوشته اند از یادشان مى برد، و به اعضا و جوارحش دستور دهد كه گناهانش را پنهان دارند، و به بقاع زمین نیز فرمان دهد كه آنچه بر روى تو گناه كرده مخفى بدار، پس خدا را ملاقات نماید در حالى كه هیچ گواهى نباشد كه بر گناهان او شهادت دهد.
نکته : تفاوت دو جمله «یتوب الیه» و «فتاب علیه»
توضیح : هر دو واژه «یتوب» و «تاب» که فعل می باشند، به معنی توبه بوده که «توبه» هم معنای فارسی آن «برگشتن» میشود و حرف «ف» در ابتدای واژه «تاب» متعلق آن کلمه نبوده و جزو حروف اضافه و به معنی «پس-سپس» می باشد.
در جمله اوّل «یتوب الیه» یعنی توبه و برگشت انسان بسوی خدا که همان درخواست توبه از محضر خداوند متعال است و در جمله دوّم «فتاب علیه» توبه و برگشت خدا بسوی انسان است که دو مرحله دارد و به عبارتی خداوند با هر توبه ما دو توبه انجام میدهد و در اصل معنی واژه «توبه» به معنی برگشت است
توبه اوّل، «یتوب الیه» توجه اوّلیه خداوند به دل انسان که باعث متنبّه شدن او شده و دلش نرم می گردد و آماده توبه می شود،اصطلاحاً «توبه توجه» نامیده میشود.
توبه دوّم، «فتاب علیه» هنگامی که انسان برای توبه به درگاه خدا روی می آورد و همینکه خداوند توبه آن فرد را قبول میکند، این مرحله دوّم توبه خداوند است که اصطلاحاً «توبه مغفرت» نامیده میشود.
و در آیه شریفه اشاره به همین موضوع دارد :
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿بقره/37﴾ 6
پس آدم كلماتى را [مانند كلمه استغفار و توسّل به اهل بیت علیهمالسلام كه مایه توبه و بازگشت بود] از سوى پروردگارش دریافت كرد و [پروردگار] توبه اش را پذیرفت ؛ زیرا او بسیار توبه پذیر
و مهربان است.
جمله «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ» توبه اوّل خداوند به عنوان توجه در دل حضرت آدم بوسیله کلمات نورانی و جمله دوّم هم پذیرش توبه ایشان است.